کد مطلب:27168
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:17
بحثهاي جديدي چون ژنتيك، نانوتكنولوژي، شبيه سازي و... در اسلام چه جايگاهي دارد؟ آيا اسلام آنان را رد مي كند يا قبول؟ به چه صورتي؟
به عنوان يك مطلب كلي در رابطه ديدگاه اسلام پيرامون فناوري نكاتي به عرض مي رسد. اميد است راهگشا باشد. به استناد آيات قرآن، خداي متعال انسان را خليفه خودش قرار داده است. وقدرتتسخير هر آنچه در آسمانها و زمين وجود دارد را به او عطا كرده است. به عبارت روشن تر عرفاني، انسان با تعليم اسماء و صفات الهي به تمام كمالاتي كه از اسم جامع الهي به ظهور رسيده است دست پيدا مي كند. مثلاً خداي متعال خالق است. انسان مي تواند با تربيتهاي الهي مظهر اسم خلاق الهي باشد. يعني خلق و ايجاد كند،به قدرت علم و اراده خودش لباس هستي را بر تن يك موجود كند.
انسان در فرهنگ قرآني يعني موجودي كه مي تواند در پرتو تربيت و سلوك ايماني به هر كمالي دست يابد. براي مثال به نمونههايي كه در سوره نمل تحقق يافته است عنايت كنيد :
1- حضرت سليمان بر جن و انس،باد وآب وحيوانات حكومت مي كرد. يعني بخشي از مالكيت حضرت حق دراو تجلي كرده بود.
2- حكومت حضرت سليمان منحصر به جامعه انساني نبود، بلكه توسعه اجتماعي دراين حكومت تا جايي پيشرفته بود كه
حتي حيوانات هم درآن سازماندهي مخصوصي داشته و نقش آفرين بودند.
3- او به زبان موجودات مختلف آشنا بود وبا آنها تكلم مي كرد.
افرادي پيرامون آن حضرت بودند كه در علوم ارتباطات پا از انتقال امواج فراتر گذاشتهو به انتقال موادّ و اجسام مي پرداختند. كه نمونه آن انتقال تحت بلقيس مي باشد. در اين حكومت آنچنان شعور و تعهد با هم و به صورت فراگير رشد كرده بود كه هدهد از ملازمانحضرت سليمان مانند يك رهبر الهي احساس مسئوليت مي كند و در قبال ضلالت قوم بلقيس خونش به جوش مي آيد.
اينها فقط نمونه هايي است كه خطوط اصلي رشد وتوسعه در حكومت الهي را ترسيم نموده است. اما از اين نكات چند
اصل ديگر مي توان استنباط نمود.
1. از ديدگاه اسلام حدي براي پيشرفت انسان متصور نيست، او وجه خداست.وتا وصول به لقاء پروردگار كه سرچشمه هر كمالي است مي تواند پيش رود.
2. نكته مهمتر روشهاي وصول به كمالات و توانمندي هاست، بهرحال دين غايتي را براي انسان ترسيم نمودهاست كه عرض شد.اما اينكه آيا مسير وصول به اين اهداف بلند، راهي است كه در قالب تربيتهاي ديني ارائه شده است،يا منطبق بر گامهايي است كه بشر تاكنون طي نموده است بحث اصلي ما است.
به نظر حقير مسيري كه بشربراي توسعه و پيشرفت در پيش گرفته است مسيري بهينه نيست، با احترام تمامي كه نسبت به تلاشهاي علمي قائل هستيم، بايستي عرض نمود كه قافلهفناوري و توسعه از مسير صحيحي حركت نكرده است و نشانه هاي آن هم آثار سوئي است كه توسعه به سياق بشري در قرن حاضر به بارآورده است نظير تخريب طبيعت، افزايش استكبار و سلطه جويي و.... كه جاي اين بحث مجال ديگري است. در اين الگوي توسعه به خصوص فناوريهايي نظير نانوتكنولوژي انسان با ورود به دنياي ذرات و تغيير درساختار آنها در نهايت ابعادي از ماده به تسلط انسان در مي آيد و حال آنكه در روش ديني حركت وتسلط از طريق مبادي عاليه و يا علت اشياء مي باشد كه منطبق بر سير طبيعي عالم به سوي آخرت نيز مي باشد.مسير بهينه براي توسعه و دست يابي به آنچه آرزوي بشريت است مسيري است كه درآن تمام ابعاد بشري از ظاهر و باطن بايستي با هم رشد كنند. و اگر انسان با تهذيب و تربيت به روش ديني بخواهد به اهداف آرماني خودش دست يابد ناچار بايد لوازم اين توسعه پيشرفت يعني تقوا و تعهد را رعايت نمايد.
مهمتر از همه بشر در گام ديگري از زندگي پا در عالم غيب و آخرت مي گذارد،واين فناوري ها فقط اثر و حضورش درعالم طبيعت است. وحال آنكه توسعه به روش قرآن ، حركت انسان را به سوي لقاء حضرت حق سرعت بخشيده و انسانميتواند به قدرت هاي ملكوتي در همين عالم دست يابد. به عبارت ديگر بشر قدرت خودش را در ابزار و تجهيزات و مواد تزريق مي كند و خود مستقل از آنها جز فكر وانديشه وعلم چيز ديگري ندارد. اما در روش ارائه شده از ديدگاه اسلام اين انسان است كه قدرت را تحصيل مي كند، پاك مي شود،خلاقيت پيدا مي كند قدرت و نفوذ اراده پيدا مي كند. اشراف بر زمان و مكان پيدا مي كند. همين ابعاد وجود بشري هستند كه با مرگ به حيات آخرت مستقل مي شوند، اما انساني كه قدرتش را در بيرون منتشر نموده است با مرگ تنها مي شود و رشته ارتباطش با آن قطع ميگردد.
اما شايد شما دراصل اين مطالب ترديدي نداشته باشيد آنچه ترديد به بار مي آورد تحقق توسعه با الگوي بافته شده از فكر بشري است، در حالي كه ما شاهد توسعه با الگوي اسلامي نيستيم، بايد عرض نمايم، تمام ابعاد ذكر شده از توسعه و رشد در وجود انسانهاي معصوم وخوبان از بندگان خدا تحقق يافته است. منتهي بخشي كه به جامعه مربوط ميشود مأموريت خطيري است كه خداي متعال به امام عصرعج واگذار نموده است وايشان را مقدم بر تمام بندگان خوب خدا به ثمر مي رسانند.
با اين توضيحات اصل توانمند شدن چه از طريق نانوتكنولوژي باشد يا مهندسي ژنتيك يا ....مورد تأييد وقبول اسلام است. و تلاشي است كه بشر در مسير تكامل خودش طي مي نمايد اما الگو و راهي كه اسلام نشان مي دهد لزوماً منطبق برآن نيست كه حاصل تلاش بشري درسال هاي اخير است.
به بيان ديگر هركدام از فناوري هاي فوق، به عنوان امانات الهي اگر در مسير صلاح ورشد جامعه و بسط عدالت باشد، طبيعتاً مانند ساير موارد مورد تأييد اسلام است.اما اگر اين توانمندي ها در مسير تخريب وظلم و ستم به كار گرفته شود يا پرداختن به آنها مستلزم فساد وبي عدالتي باشد، طبيعتاًاين نوع كاربرد مورد نهي شارع مقدس است.
براي نمونه در رابطه با تولد انسان يك روش طبيعي وجود دارد اما مي بينيم در قرآن تولد حضرت عيسي ( از روشي غير معمول صورت گرفته است. وحاصل آن هم تولد يك پيامبر الهي است. نشانه هاي موجود درآن هم همه حكايت از سلامت اين جريان دارد. در رابطه با شبيه سازي نيز بايد گفت اين روشو روشهاي ديگري ممكن است در فرآيند تولد مؤثر بوده وباعث خلق يك انسان گردند،اما علماء و فقهاء اسلام زماني حكم آنرا بيان مي كنند كه يك موضوع به صورت معين با لوازمش مد نظر قرار گيرد كه ظاهراً با توجه به ابهامات موجود تاكنون بسياري از علماء گرامي چندان اظهار نظر نكرده اند.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.